دعا
روزی ابراهیم ادهم در بازارهای بصره عبور می کرد مردم اطرافش را گرفته گفتند ابراهیم ! خداوند در قرآن مجید فرموده (ادعونی استجب لکم) مرا بخوانید جواب می دهم شما را، ما او را می خوانیم ولی دعای ما مستجاب نمی شود. ابراهیم گفت علتش آنست که دلهای شما بواسطه ده چیز مرده است (دعایتان صفائی ندارد و دلها پاک و بی آلایش نیست) پرسیدند آن ده امر چیست ؟
گفت اول آنکه خدا را شناختید ولی حقش را ادا ننمودید.
2- قرآن را تلاوت کردید ولی عمل به آن نکردید.
3- ادعای محبت با پیغمبر صلی الله علیه و آله نمودید ولی با اولادش دشمنی کردید.
4- ادعا کردید با شیطان عداوت داریم ولی در عمل با او موافقت نمودید.
5- می گوئید ببهشت علاقمندیم اما برای وارد شدن در بهشت کاری انجام نمی دهید.
6- گفتید از آتش جهنم می ترسیم ولی بدنهای خود را در آن افکندید.
7- به عیب گوئی مردم مشغول شدید و از عیوب خود غافل ماندید.
8- گفتید دنیا را دوست نداریم و ادعای بغض آنرا نمودید ولی با حرص جمعش می کنید.
9- اقرار به مرگ داردی ولی خویشتن را مهیا برای آن نمی کنید.
10- مردگان را دفن نمودید اما از آنها عبرت و پند نگرفتید این علل ده گانه است که باعث مستجاب نشدن دعای شما می شود.
خدا هست...
دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود،موضوع درس درباره خدا بود.استاد پرسید:"آبا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟"
کسی پاسخ نداد.
استاد دوباره پرسید :"آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟"
دوباره کسی پاسخ نداد.استاد برای سومین بار پرسید:"آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟"
برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد.استاد با قاطعیت گفت:
"با این وصف خدا وجود ندارد"
دانشجو به هیچ وجه با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند.
استاد پذیرفت.دانشجو از جایش برخواست و از هم کلاسی هایش پرسید:
"آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟"
همه سکوت کردند.
"آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟"
همچنان کسی چیزی نگفت.
"آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟"
وقتی برای سومین بار کسی پاسخ نداد ،دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد!
براستی که اگه کمی فکر کنیم می بینیم اقتضای خدا بودن ،دیده نشدن و نا ملموس بودن و ماورایی بودن است و آن خدایی که با چشم بشری و گوش بشری قابل لمس باشد خدا نیست.چون تعریف ما از خدا بالاتر از ماده است و در عرش کبریایی او بدی و رذیلت جایی ندارد در حالی که چشم بشر به راحتی بدترین رذایل را می بیند و باید از خود پرسید چشمی که رذایل را می بیند چشمی که موجودات مادی حیوانات و.. را می بیند چگونه می تواند تحمل دیدن خدا را داشته باشد؟!
در پناه یگانه پاک عالم.
پرواز شماره ی 7908 تهران_ایروان در حوالی قزوین سقوط کرد.
این هواپیما از نوع تپل اف و حاوی 153 مسافر و 15 خدمه ی هواپیما بود ساعت 11:33 تهران را به سمت ایروان، پایتخت ارمنستان ترک گفت. هواپیما بعد از 16 دقیقه از صفحه رادار محو شد.
لاشه ی این هواپیما در نزدیکی شهر قزوین پیدا شد. متأسفانه تمامی سرنشینان جان خود را از دست دادند. لازم به ذکر است که جمعی از ورزشکاران نوجوان رشته ی جودو کشور که برای اردویی ورزشی به ارمنستان می رفتند در این هواپیما بودند.
در خلوت هم از گناه بپرهیزید
اتقوا معاصى الله فى الخلوات فان الشاهد هو الحاکم
ترجمه :در خلوت وتنهایى هم ، از گناه و نافرمانى بپرهیزید، زیرا همان کسى کهگناه شما را مى بیند (یعنى خداوند) خودش نیز درباره آن ، داورى خواهد کرد.
شرح : گروهى از افراد کوته فکرهستند، که گمان مى کنند اگر در خلوتو تنهایى ، مرتکب گناه شوند، و کسى شاهد گناه آنها نباشد، از کیفر و مجازات در امان خواهند بود. غافل از آنکه خداوند، در همهجا حاضر است ، و در خلوت و تنهایى هم ، شاهداعمال بندگان خویش است .
امام صادق علیه السلام مى فرماید: کسیکه در تنهایى مرتکب گناه مىشوند، مثل کسىاست که در یک کشتى ، داخل اطاقک خصوص خود، نشسته است و کف آن را سوراخ مى کند. گرچه کسى شاهد این عمل زشت و نادرست نیست ،تا از آن جلوگیرى کند، یا آن شخص رابه مجازات رساند، ولى چنین کسى ، مجازات عملخود را خواهد دید، زیرا به خاطر کار زشت او، دیگران هم صدمه خواهند دید. چون سرانجام ، آب دریا، از سوراخ آن اتاقک بلا خواهدآمد، و همه کشتى را، با تمام سرنشینانآن غرق خواهد کرد.
پس گناه ، اگر در خلوت و تنهایى صورت گیرد، هم شخص گناهکار به مجازاتخواهد رسانید، همبه روى جامعه اثر بد خواهد گذاشت .
از سوى دیگر، انسان در رابطه با خدا، باید بداند که : هرچند در خلوتو تنهایى مرتکب گناهشود، و کسى شاهد او نباشد، ولى خداوند، او را مى بیند و شاهد گناهان اوست . به این ترتیب ، شخص گناهکار، در روز رستاخیز، ازداورى خداوند توانا و بینا که خودآن گناه را دیده است - هیچ راه فرارى نخواهد داشت.
در مباحث اخلاقى آمده ، که تمرین کنید تا سراغ مکروهات نروید و از مشتبهات بپرهیزید که قرقگاه گناهان صغیر و کبیر است و گناهان صغیر بپرهیزید که ارتکاب آنها سبب ورود به گناه کبیر و در نهایت سبب ورود به اکبر معاصى، یعنى شرک و کفر مى شود.
در سوره روم چنین آمده است : ثمّ کان عاقبة الذین اءساءوا و السّوى ان کذّبوا بایات اللّه و کانوا بها یستهزءون (1) و غالب مفسران آن را به این گونه تفسیر مى کنند که پایان و عاقبت کسانى که معصیت مى کنند تکذیب آیات الهى است یعنى ان کذّبوا... را اسم ، کان ، و موخر و عاقبة ... را خبر آن و مقدم مى گیرند کان تکذیب آیات اللّه عاقبة الذین ... .
اعتبار روانى و نفسانى نیز با چنین تفسیرى مساعد است زیرا تجربه نشان داده است که انسان معصیت کار گام به گام به خطر مهم نزدیک مى شود و تدریجا سر از کفر در مى آورد، یعنى پس از ارتکاب مکرر گناه عادى ، حریم شریعت در نظر او شکسته مى شود و اصل دین الهى و حدود آن در دل و جان او از هیبت مى افتد و از سلطنت و حاکمیت بر روان او عزل مى شود تا حدى که گویا اصلا شریعتى در کار نیست و خبرى از آسمان نیامده و وحیى نازل نشده است .
ممکن است از تعبیر به و کانوا یعتدون در آیه 112 از سوره مبارکه آل عمران که می فرماید: ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَیقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یعْتَدُونَ استفاده شود که معصیتى انسان را به چنین عاقبت شوم مبتلا مى کند که با اعتدا یعنى تعدى و هتک حرمت همراه باشد به ویژه هتک حرمت به رهبر دینى و آسمانى نظیر این که به پیامبر بگوید: سخن شما را مى شنوم ولى گوش نمى دهم ، سمعنا و عصینا (2) چنین اعتدایى زمینه کفر یا عین کفر است .
رسول گرامى مى فرماید: اى بندگان خدا از غور در گناهان و از کوچک شمردن آن بپرهیزید زیرا گناه سبب چیرگى ذلّت (سستى و ضعف در اراده ) بر انسان گنه کار مى شود، تا این که او را در گناهى بزرگ تر وارد مى سازد و پیوسته ایت ذلّت
و سستى در اراده و ارتکاب گناهان بزرگ ، ادامه یابد، تا این که سر از ردّ ولایت وصى علیه السلام و دفع نبوت نبىّصلى الله علیه و آله بر مى آورد و هم چنان ادامه مى یابد تا به بزرگ ترین گناه ، یعنى انکار توحید و الحاد در دین خدا منجر مى شود.