شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا

محسن.

+ أيْـنَ بَـقـيَّـةَ ألـلّـه....؟؟ شايد در بياباني است و سر به سجده اشک مي ريزد و ما را دعا مي کند شايد سرش را چون علي در چاه کرده و با چاه درد دل مي کند شايد هم اکنون در کربلا است و در بين الحرمين ، نگاهي به پرچم سقا ميکند و از آن طرف نگاهي بر سيدالشهداء... يا هم اکنون در بقيع است سر خاک مادري که يکتا ترين مادر بود اما مزارش را هيچکس ندانست که کجاست... حال من بي تو خراب است...
محسن.
حال من بي تو خراب است کجايي آقا؛ نقش من بي تو برآب است کجايي آقا // عمر بيهوده من بي تو چه ارزد تو بگو ؛ زندگي بي تو سراب است کجايي آقا // دل غمگين مرا کي تو عنايت بکني ؛ منتظر بهر جواب است کجايي آقا // تا که از در برسي رخ بنمايي تو به من ؛ دل من در تب و تاب است کجايي آقا
محسن.
از غم دوري تو هر نفس اي راحت جان؛ گريه بي حد و حساب است کجايي آقا // داستان غم هجران تو اي يوسف من؛ قدر يک کهنه کتاب است کجايي آقا // چه شود گر نظري بر من بيچاره کني؛ يک نظر بر تو صواب است کجايي آقا
*ري را
آقا جانم ...
ساعت ویکتوریا
محسن.
رتبه 0
0 برگزیده
1379 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
محسن. عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top